تغییرعادت جزو سخت ترین کارهای دنیا است . احتمالا تا الان متوجه این موضوع شده اید .
همه ما میخواهیم که انسان بهتری باشیم – قویتر ، سالم تر ، زیباتر ، باهوش تر ، خلاق تر ، دوست ، مادر و پدر بهتری باشم .
اما اگر واقعا هم انگیزه پیدا کنیم و شروع کنیم که همه چیز را بهتر از قبل انجام دهیم ، بزودی متوجه می شویم که چسبیدن به این عادت های جدید و ادامه دادن ان ها حتی از شروع کردنشان هم سخت تر بوده است . احتمال اینکه سال اینده همین روزها ، همه چیز را بازهم همانطور که الان انجام می دهید ، پیش ببرید ، بسیار بیشتر از احتمال تغییر یافتن تان است .
چرا اینگونه است ؟ ایا راهی هست که تغییر عادت را اسان تر و شدنی تر کند ؟
تصویری که از خودمان داریم ( self image )
دوست من نام های دیگران را خیلی خوب به حافظه میسپارد . چند روز پیش خاطره ای را برایم تعریف کرد که سالها قبل در دبیرستان اتفاق افتاده بود.
اولین روز کلاس بود و او به مدرسه بزرگی نقل مکان کرده بود . اکثر دانش اموزان یکدیگر را نمی شناختند . معلم همانطور که در کلاس قدم میزد ، اسامی دانش اموزان را از انها میپرسید . در نهایت معلم پرسید که ایا کسی هست که اسامی دانش اموزان را بلد باشد . دوست من دستش را بلند کرد و اسامی هر 30 نفر را یک به یک نام برد . همه شوک زده بودند . دوست بغل دستی اش بهش گفت که من حتی اسم تو را هم بیاد نمی اوردم . او گفت که از ان تجربه ، تایید روانی بسیاری گرفته است . از ان لحظه به بعد او خودش را شخصی میدانست که ” در بیاد اوردن نام افراد تبحر خاصی دارد “. حتی امروز هم به همین شکل است . نام تمامی افرادی که خودشان را معرفی میکنند ، همان موقع یاد میگیرد . این چیزی است که من از ان داستان یاد گرفتم : برای باور کردن به یک هویت جدید ، باید ابتدا ان را به خودمان ثابت کنیم .
تغییر عادت بر اساس هویت ( identity based habbits )
کلید ساختن عادت های با دوام اینست که ابتدا روی ساختن یک هویت جدید تمرکز کنیم .
خیلی ساده ، رفتار الانتان انعکاسی از هویت اکنونتان است . چیزی که الان انجام می دهید ، اینه ای است از شخصی که فکر میکنید هستید ( چه خوداگاه و چه ناخوداگاه ) اگر به هر طریقی تصویری که از کیستی و شخصیت خودتان دارید عوض شود ، کم کم شروع می کنید که رفتارها و گفتارهای جدیدی از خودتان نشان دهید .
توجه کنید من نمیگویم که خودتان عوض شوید ، فقط کافی است ” تصویری ” که از خودتان در ذهنتان دارید ، فرض کنیم به طریقی عوض شود ، در ان صورت رفتار و عادت هایتان نیز عوض میشود و طبیعتا بعد از ان ، شخصیتتان هم واقعا عوض میشود.
به این فکر کنید که غالبا ما چگونه هدف گذاری می کنیم : ” من میخواهم وزن کم کنم ” یا ” میخواهم با اعتماد بنفس تر شوم “
اگر خیلی خوش شانس باشید ، یک نفر پیدا میشود و میگوید : ” این عالیست . اما باید با جزییات بیشتری بیانش کنی ” ( زیرا هدف باید دقیق ، روشن و با جزییات باشد ) و شما می گویید : ” میخواهم 20 کیلو کم کنم ” یا ” دیگر از صحبت کردن میان جمع خجالت نکشم “
این اهداف همگی روی ظاهر و اعمال ما تمرکز دارد .
اهدافی که بر اساس ظاهر و اعمالمان چیده میشوند ، خوب هستند اما نه بخوبی اهدافی که روی هویت ها تمرکز دارند .
اگر همین الان هم دارید ان کاری را که میخواهید انجام می دهید ، این اهداف کمکتان میکند که جلوتر بروید . اما اگر سعی دارید که یک رفتار کاملا جدید در خودتان ایجاد کنید ، قضیه عمیق تر و دشوارتر میشود .
درونی ترین و عمیق ترین لایه ، لایه هویت است . اگر هویتتان تغییر کند ، میتوان براحتی اعمال و در نتیجه ظاهر را که لایه های سطحی تری هستند ، تغییر داد .
دلیل اینکه تغییر عادت های قدیمی و پایبندی به عادت های جدید انقدر دشوار است ، اینست که ما اغلب سعی میکنیم که ظاهر یا رفتارمان را تغییر دهیم ، درحالیکه هویت مان هنوز همان هویت قبلی است . ماشینی را در نظر بگیرید که به هرچیزی که بخواهد میتواند تبدیل شود ، تنها کافیست که باور کند ان ماشین بخصوص است . بنابر دلایلی از کارخانه به او قبولانده اند که یک بولدوزر است ، حالا زمان گذشته و فهمیده که میخواهد یک ماشین مسابقه شود ، مدام هدف میچیند که باید سریع تر از روز قبل حرکت کند ، اما هر روز شکست میخورد و انگیزه اش را از دست میدهد . بالاخره او فقط یک بولدوزر است دیگر! دلیل شکست خوردن هایش این است که سعی میکند مثل یک ماشین مسابقه رفتار کند درحالیکه در درون چه خوداگاه و چه ناخوداگاه باور دارد که تنها یک بولدوزر است و بولدوزرها ماشین مسابقه نیستند .
اکثر اوقات سعی میکنیم مثل کسی رفتار کنیم که در درون اعتقاد داریم نیستیم و همین قضیه را مشکل و تا حدی نشدنی می کند .
1- هویت : من ادم ترسویی هستم
هدف : میخواهم براحتی در جمع صحبت کنم
2- هویت : من ادم کند ذهنی هستم
هدف : میخواهم که در مدرسه نفر اول شوم
3- هویت : من ادم تنبلی هستم
هدف : میخواهم که کارهایم را به اتمام برسانم
میبینید که چگونه هویت ها با رفتارهایی که انتظار داریم از خودمان نشان دهیم در تضاد کامل هستند . این ها گفت و گویی هایی هستند که ما مدام در طول روز بخودمان میگوییم . بدون اینکه حتی متوجه انها باشیم . و در نهایت تعجب میکنیم که چرا نمی توانیم تغییر کنیم . ما از یک ادم ترسو انتظار داریم که مثل یک شخص قوی صحبت کند … از بولدوزر انتظار داریم که مثل یک ماشین مسابقه ، سریع براند .
هویت را چگونه تغییر دهیم ؟
برای اینکه تصویری که از خودتان دارید تغییر کند ، نیاز به اثبات دارید . باید بهتان ثابت شود که ان شخصیت بخصوص را دارید و بعد از ان مثل غلطکی که روی دور می افتد ، این جریان شروع میشود و مدام خودش را تشدید می کند تا اینکه خودتان و همه کاملا باورتان میشود که چنین شخصیتی دارید و …. ناگهان یک روز بیدار می شوید و میبینید که این دیگر تظاهر و تلاش نیست و واقعا ان شخصیت را دارید .
دو چیز برای انجام ان لازم است :
1- کسی را که میخواهید باشید ، بنویسید . تصویری دقیق ، روشن و واضح از ان بسازید . اگر فرد مشابهی را میشناسید که شخصیتی را که شما میخواهید دارد ، عالی خواهد بود . ان شخص در ذهنتان تبدیل به یک مثال بارز و تصویری میشود و جهت حرکت را در تمام لحظات بخوبی برایتان مشخص میکند .
2- این هویت جدید را با ” برد های کوچک ” به خودتان ثابت کنید .
“برد های کوچک” کلید اصلی است . رسیدن به هدف ، نتیجه و انجام دادن ان کاری را که میخواهید برای مدتی فراموش کنید و تنها روی ساختن هویت کسی که میتواند ان کارها را انجام دهد ، تمرکز کنید . باید با بردهای کوچک شروع کنید . کوچکترین کاری که میتوانید انجام دهید ، چیست ؟ ان را انجام دهید و بعد از ان اعتماد بنفستان کمی بالاتر میرود . با هر برد کوچک و موفقیتی که بدست اورید ، مثل اینست که یک تکه از پازل تصویری را که میخواهید سرجایش میگزارید . سعی نکنید هدف های بزرگ بچینید ، اگر همین اول وزنه های بزرگ بلند کنید و نتوانید از پسش بربیایید تصویرتان را خراب میکنید و بخودتان میگویید ” دیدی نمیتوانم ؟! “
صبور باشید ، کوچک شروع کنید و ارام ارام پیش بروید . هر بار یک برد کوچک کافی است تا کم کم تصویر هویت تان شکل بگیرید و بعد از ان کار تمام است .
1- میخواهید نویسنده بهتری شوید ؟
هویت : کسی که هرروز میتواند 1000 لغت بنویسد
بردهای کوچک : هر روز بمدت سه هفته یک پاراگراف بنویسید .
2- میخواهید سخنران شوید؟
هویت : کسی که براحتی ، سخنرانی های جذاب ارائه می دهد
بردهای کوچک : از صحبت کردن میان جمع دوستان ، اشناها و کلاس درس شروع کنید .
اگر میخواهید که انگیزه پیدا کنید و چیزی را شروع کنید ، میتوانید فیلم های انگیزشی یوتیوب را ببینید ، اهنگ موردعلاقتان را گوش کنید ، یا خودتان را بکشید و 50 تا شنو بروید … اما اگر بعد از یک هفته بیخیال شدید و ان را کنار گذاشتید ، تعجب نکنید .
نمی توانید به انگیزه بخشیدن تکیه کنید . باید ابتدا کسی شوید که میخواهید و این را با برد های کوچک به خودتان ثابت کنید .
همه ما هرسال اهدافی میچینیم که براساس اعمال و ظواهر چیده شده اند و امیدواریم که این بار به اندازه کافی به ما انگیزه و نیرو بدهند که ان ها را دنبال کنیم ، تابلو کائنات میسازیم و عکس ان ها را روی صفحه گوشی ها و لپ تاپ هایمان میگذاریم ، به این امید که با دیدنشان خجالت بکشیم و شروع به کار کردن روی انها کنیم . اما بجز عذاب وجدان اوردن و این جا و انجا یکی دو هفته با سستی کار کردن چیزی عایدمان نشد .
اگر دنبال ایجاد یک تغییر جدید هستید ، دست از نگران بودن درباره نتایج و اهداف بردارید و به کسی که هستید فکر کنید ، عادت ها و تصویر شخصی را بسازید و نتایج به دنبال ان می ایند .
درود
مقاله بسیار خوبی بود بهار خانوم
منتظر مقاله های دیگتون هستم 🙂
My spouse and I stumbled over here by a different website and thought I might check things out.
I like what I see so i am just following you.
Look forward to looking into your web page yet again.
It’s very trouble-free to find out any matter on net as
compared to textbooks, as I found this piece of writing at this web site.